English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3884 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coriolis effect U پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
crankcase explusion U سرو صدای داخل محفظه لنگ
infinity U مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
vortex line U خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
boresafe fuze U ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
random U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
randomly U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
alternating responses U پاسخهای تناوبی
wrong answers U پاسخهای نادرست
multi chamber U نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber U جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
coriolis force U نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
physiological U فیزیولوژیکی
physiological age U سن فیزیولوژیکی
physiological clock U ساعت فیزیولوژیکی
physiological limit U کران فیزیولوژیکی
physiological zero U صفر فیزیولوژیکی
physiological time U زمان فیزیولوژیکی
physiological psychology U روانشناسی فیزیولوژیکی
physiological gradient U شیب فیزیولوژیکی
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
parallels U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple U معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
f.drss U جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
lpt U در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD U معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
epicyclic transmission U یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
Safavid period U دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
rem U مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
shunted U موازی موازی فرعی
shunt U موازی موازی فرعی
shunts U موازی موازی فرعی
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
crankcase upper half U قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
guard assembly U محفظه
cavity U محفظه
envelopes U محفظه
cavities U محفظه
envelope U محفظه
chambers U محفظه
chamber U محفظه
encasement U محفظه
enclosures U محفظه
lacuna U محفظه
enclosure U محفظه
housing U محفظه
incasement U محفظه
container U محفظه
containers U محفظه
shield U محفظه سپرشدن
intake chamber U محفظه ورودی
shields U محفظه سپرشدن
starting chamber U محفظه استارت
system unit U محفظه سیستم
combustion chamber U محفظه احتراق
combustor U محفظه احتراق
air chamber U محفظه هوا
gas chambers U محفظه باروت
combustion area U محفظه احتراق
card cage U محفظه کارت
case U فرف محفظه
cases U فرف محفظه
circular cell U محفظه گرد
breech U محفظه کولاس
breech recess U محفظه کولاس
pinches U پایه محفظه
potpourris U محفظه عطر
primer pouch U محفظه چاشنی
incubator U محفظه رشد
resonating cavity U محفظه تشدید
mould cavity U محفظه قالب
gas chamber U محفظه باروت
pinch U پایه محفظه
potpourri U محفظه عطر
incubators U محفظه رشد
computer enclosure U محفظه کامپیوتر
oil pan U محفظه کارتر
ootheca U محفظه تخم
breech ring U محفظه کولاس
gas port U محفظه عبور گاز
carter U محفظه میل لنگ
chamber furnace U کوره محفظه دار
breech chamber U محفظه خرج انفجار
gas chamber U محفظه اعدام با گاز
acoustical sound enclosure U محفظه عایق صوتی
reliquaries U محفظه عتیقه باقیمانده
disk unit enclosure U محفظه واحد دیسک
crankcase U محفظه میل لنگ
low pressure casing U محفظه ی فشار ضعیف
gasholder U محفظه نگاهداری گاز
floppy disk case U محفظه فلاپی دیسک
gasholders U محفظه نگاهداری گاز
caisson U [محفظه یا صندوق زیرآبی]
hopper U محفظه خوراک دستگاه
hoppers U محفظه خوراک دستگاه
reliquary U محفظه عتیقه باقیمانده
reaction chamber U محفظه فعل و انفعال
canisters U محفظه گلوله افشان
canister U محفظه گلوله افشان
gas chambers U محفظه اعدام با گاز
to tip something into a container [British E] U چیزی را در محفظه ای ریختن
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
cavities U سوراخ حفره یا محفظه قالب
house U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
crankcase supercharger U سوپرشارژر محفظه میل لنگ
cavity U سوراخ حفره یا محفظه قالب
burner cans U محفظه احتراق موتورهای توربینی
ignitor U محفظه حامل باروت اشتعال
rhumbatron U نوع متداول محفظه تشدید
housed U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
dewar U محفظه عایق حرارتی با دوجداره
houses U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
can annular U محفظه احتراق حلقوی شکل
cannular U محفظه احتراق حلقوی شکل
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
time capsule U محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
flooder U غرق کننده محفظه مین زیرابی
crankcase U محفظه کارتر پوسته میل لنگ
cartridge U جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
vault storage U محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
crankcase bottom o.lower half U قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
Thermoses U قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
Thermos U قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
cartridges U جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
ccd U محفظه هایی برای ذخیره داده
panels U بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
panel U بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
to break into something U از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
cycled U دوران
circulation U دوران
circulations U دوران
eras U دوران
gyrations U دوران
vertigo U دوران
cycle U دوران
cycles U دوران
periods U دوران
gyration U دوران
period U دوران
era U دوران
swimming U دوران
rotation U دوران
wifehood U دوران زوجیت
off season U در دوران کسادی
rotation about a line U دوران دور یک خط
off season U در دوران کم کاری
peacetime U دوران صلح
qyaternary U دوران چهارم
plane of rotation U سطح دوران
sense of rotation U جهت دوران
climacteric U دوران یائسگی زن
paleozoic U دوران اول
distance between centers U طول دوران
fulcrum U نقطه دوران
lucid interval U دوران افاقه
Recent search history Forum search
2off-season
2off-season
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1confinement factor
2تعریف فونتیک چیست؟
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1rite de passage
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
1لطفا
1 moves up the range
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com